معنی دل فسنک - جستجوی لغت در جدول جو
دل فسنک
دلهره دل واپیسی
ادامه...
دلهره دل واپیسی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دل پسند
دل پسند
پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و از آن خوشش بیاید
ادامه...
پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و از آن خوشش بیاید
فرهنگ فارسی عمید
دل سنگ
(دِ سَ)
سنگدل. قسی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سنگدل شود
ادامه...
سنگدل. قسی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سنگدل شود
لغت نامه دهخدا
دل سبک
(دِ سَ بُ)
سبکدل. آسوده. فارغ دل:
زآن کرم است سرگران جان و سر سبکتگین
زین سخن است دل سبک عنصر طبع عنصری.
خاقانی
ادامه...
سبکدل. آسوده. فارغ دل:
زآن کرم است سرگران جان و سر سبکتگین
زین سخن است دل سبک عنصر طبع عنصری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویر دل پسند
دل پسند
مرغوب، پسندیده
ادامه...
مرغوب، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دل تنک
دل تنک
((دِ. تُ نُ))
کم حوصله، کم ظرفیت
ادامه...
کم حوصله، کم ظرفیت
فرهنگ فارسی معین